روزها به سرعت
از پي هم مي آيند و مي روند...
منم و صفحه هاي سفيد هراس آور تقويم،
خدايا مي شود کمي گذر اين ثانيه ها را
کندتر کنــي؟؟؟


از تصادف جان سالم به در برده بود
و ميگفتــ زندگي خود را مديون ماشيــن مدل بالايش استــ
و خدا همچنـــان لبخنــد ميزد ...


چــــه نيازيست که انسان ماشين زمـــان بسازد...؟
وقتي ميشــــود آهنگي را گوش کني و به همان لحظـــــه ها
دقيقاً به همــــــان لحظه ها پـــــرتاب شوي...


شب نزديک است ...!
هر شب دستم را تنهــــــا ...
بر شانه ي تنهاي شـــــــــب ميگذارم ؛
و برايش از " تـــــــــــو " ميگويم .....
بـــــــــــاران ميگيرد !!!!


ديگــر با عروسک هايــــم بازي نمي کنـــم ... بزرگ شـــدم !
خود عروســـکي شــــدم،....
آنقــــدر بازي ام دادنـــد
که قلـــبم با تــکه پارچــه هايـِـــ رنگارنگ وصله خورده اســـت…
لااقـــل ، تو ديگـــــر قلــــبِ پارچـــه اي ام را پــاره نکـــن .....


چشم هايم را پـــــــــُر خواهم کرد از اشکهايت...
دستهايم را از خيالت بر نخواهم داشت...
تو.... هر چه ميخواهي دور شو....
بوي عطرت هنوز نزديک من است...


يادت مي‏آيد
آن شب
چندبار آن خيابان بلند و تاريک را رفتيم،
تا جسارت اولين بوسه فراهم شد؟


مي خواهم همه اين روزها بگذرد ...
آرام يا تلخ فرقي نمي کند فقط بگذرد !
و من گويي که از کابوس راهي يافته باشم
نفسي عميق بکشم به تمام روياهايم ..
و در پس همه بودن ها و نبودن ها !
چقدر دلم تنگ است ...
گردن روزگار که نمي توان انداخت !
من ميمانم... تو مي روي و من ...
قصه ما چقدر تکراريست !!!


بازدوستت دارمِِ من
تو را يک قدم به عقب کشيد …
ولي مهربان
پشتت ديوار است… !!
ديگر جايي براي قدم بعدي نيست...


تَنـَم وَصله مي خواهَد
از آن ناجورهايَش...!


لب هايت
بوي ِ سيب ميدهـد
ميخـواهي آدمـــــم کني ؟!!!!!!


خـواستـــم گلــه کنــم ،
از نـا مهربانــي هايــت!
امــا
خـوب کــه فکــر ميکنــم
مـــن
بي مقدمــه عاشــق تـــو شــدم!
تقصيــر تــو نــيست ...


او" را پيش خودت هيدن کرده بودي
با اينکه وجود داشت اما نديدمش...
همان طوري که تو منو نديدي
تو تموم اين سالها.



اينجــا ساعتـــ صفر استــــــ ...
زمانـــ ايستاده و... لحظه ها مدامـــ تکــرار مي شوند ... !!!


دل من از تبار ديوارهاي کاهگلي است
ساده مي افتد
ساده ميشکند
ساده ميميرد
دل من تنها سخت ميگريد ...


گفت چند سال داري؟
گفتم: روزهاي تکراري زندگي ام را خط بزني، کودکي چند ساله ام!!!


دلم فقط تورو مي خواد...!!!!
دلم.........
باران ميخواهد
و چتري خراب!
وخياباني که
هيچگاه
به خانه ي تو نرسد.......!


طرف چپ پيراهن هايم ، مدتى است تير ميكشد ،
چه پيراهن هاى عجيبى ، حتى وقتى تنم نيستند ، طرف چپ سينه ام تير ميكشد!!!


وقتي خيلي ديره که تازه مي فهمي اوني که.......
از همه ساکت تر بود بيشتر از همه دوستت داشت .
ولي تو حواست به شيرين زبوني يه عشق دروغي بوده


چـِـــــرا از يـــــاد
نمـــي روي ؟
دلـــــــم زنـــــدگــــي
مـــي خـــــواهــَـــد !!!


دلتنـــــــــــــــــگي
عين آتش زير خاکــــــستر است
گـــــــاهي فـــــــکر ميکني تمـــــــــام شده
امّـــــا يــک دفــــعه
همه ات را آتــــش مـــــــــــيزند


دوستت دارم هايي هستند که مي گويي
تا ديگري را خوشحال کني و
دوستت دارم هايي هستند که گفتنش
خودت را خوشحال مي کند
و چقدر فرق دارن اين دو با هم


دلــــــــــــــم
بـــــراي ردِ پـــــــــايــِـما؟؟؟
کــــِــنــارِ هــــَـــــم
تــــــــَــــــنـگـــ شــــُــــده ...!!!


بــه سراغ مـن اگر مي آييــد...
با پتــک و تـبر بياييـــد !
مسابقه ِ ِاست!
برسر شکســـن چيني نازکـــ تنهــايي منـــــــــــ...!


ســـــــــــــــــاکتـــــــــــ کــه مي مانـــي...
ميگذارند به حســـابــــــــــــ جوابــــــــــ نداشتنتـــــــــــــ !
عـــــــــــــــــــمراً بفهمند داري جـــان ميکَني
تا حرمــــــــــــــــــــــــــتهـا را نگه داري ...